محسن صیفی کار
✍محسن صیفیکار دیگر خس خس نفسهای خسته ات از آن سوی حنجره دردهایت شنیده نمیشود. حال اشکهای برآمده از درد فراق را بر گونههای پوشیده از سفیدی ماسکت نمیبینم. کسی تا دیروز تو را نمیشناخت و حالا شاید امروز، چرا! […]
✍محسن صیفیکار دیگر خس خس نفسهای خسته ات از آن سوی حنجره دردهایت شنیده نمیشود. حال اشکهای برآمده از درد فراق را بر گونههای پوشیده از سفیدی ماسکت نمیبینم. کسی تا دیروز تو را نمیشناخت و حالا شاید امروز، چرا! […]